نویسندهای که بچههای رهبر با کتابهای او تربیت شدهاند
تاریخ انتشار: ۲۷ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۳۴۳۶۴۹
۲۷ اسفند سال ۱۳۰۰ شمسی «مهدی آذر یزدی» به دنیا آمد و چه خوب شد که به دنیای ما آمد و قصه گفت و شهد و شکر ریخت در گوش و جان ما.پیرمرد قصهگوی ایران، مدرسه هم نرفته بود هیچوقت در عمرش؛ خودش «مدرسه» بود.
به گزارش مشرق، همه کودکیاش را کار کرده بود و در زندگیاش رفاه نداشت، اما نعمت داشت؛ پدری مذهبی و مقید به آداب زندگی ایرانی داشت و مادری که سواد قرآن خواندن داشت و نعمت سومش عشق به کتاب بود که شدید بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«مهدی آذر یزدی» را «پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران» لقب دادهاند
قصههای دهه شصت
آقا مهدی اول کار قصههای «کلیله و دمنه» را در سال ۱۳۳۵ گفت برایمان و بعد قصههای «مرزباننامه» و بعد «سندبادنامه و قابوسنامه». بعد هم «مثنوی مولوی» گفت و چه خوب کاری کرد که از مولانا گفت برای جانهای تشنه و دلهای پاک کودکان. بعد برایمان قصههای «قرآن» را گفت و چه کاری بهتر از این؟ دمتگرم آقا مهدی عاشقِ سادهِ قصهگو. بعد هم قصههای «شیخ عطار» و بعد «گلستان و مُلستان» و آخرسر در جلد هشتم در اوایل دهه شصت قصههای «چهارده معصوم (ع)» را گفت و چه خوب کرد و جان سخن بهنهایت رساند و معنای سخن تمام کرد. همه جلدهای کتابش در دهه شصت، در آن برهوت ادبیات کودک و نوجوان پرطرفدار بود و یکی از نوستالژیهای اساسی دهه خاطرهساز شصت بود.
«قصههای خوب برای بچههای خوب» از نوستالژیهای دهه شصت است و جایزه یونسکو هم دارد
صرفهجویی میکنم و کتاب میخرم
درباره آقا مهدی ما کمی گفتیم. بگذارید کمی هم خودش بگوید: «من تا ۲۰ سالگی نانی را میخوردم که مادرم توی خانه میپخت و لباسی را میپوشیدم که مادرم آن را با دست خود میدوخت. به همین علت چون مثل لباده بلند بود بچهها مرا شیخ صدا میزدند! مختصر خواندن و نوشتن را توی خانه از پدرم یاد گرفتم و قرآن را از مادربزرگم.»
و باز سخن آقا مهدی: «در خانه ما برنج اصلاً مصرف نداشت. فقط سالی یکبار پلو میپختیم که آنهم نوروز بود... در محیط محله ما کسی کتاب نمیخواند؛ جز سه چهار نفر روحانی اهل منبر... من اصلاً متوجه نبودم که ما مردم فقیری هستیم. از همان زندگی که به آن عادت کرده بودیم، راضی بودم...
اولینبار که حسرت را تجربه کردم، موقعی بود که دیدم پسرخاله پدرم که هر دو هشت ساله بودیم چندتا کتاب دارد که من هم میخواستم و نداشتم. به نظرم ظلمی از این بزرگتر نمیآمد که آن بچه که سواد نداشت آن کتابها را داشته باشد و من که سواد داشتم، نداشته باشم... شب رفتم توی زیرزمین و ساعتها گریه کردم و از همانزمان عقده کتاب پیدا کردم که هنوز هم دارم!
از خوراک و لباس و همه چیز زندگیام صرفهجویی میکنم و کتاب میخرم و از هر تفریحی پرهیز میکنم و به جای آن کتاب میخوانم.»
رهبر انقلاب در یک سخنرانی از «مهدی آذر یزدی» و کتاب «قصههای خوب برای بچههای خوب» تجلیل کردند
قصه زیبا درباره مرد قصهگو
درباره آقا مهدی، این پیرمردی که برای کودکی ما و نوجوانی ما و بزرگسالی ما قصه گفت و قصههایش هنوز هستند و برای بچهها و نوادگان ما هم میمانند به امید خدا، ما که قصهای نتوانیم تعریف کرد جلوی آن زبان و آن قلب و آن ذوق؛ خدا برایش قصههای خوب بگوید انشاءالله. اما اگر قصه زیبا و سزاوار بخواهیم بشنویم، بشنویم از رهبر انقلاب که در دیدار با نخبگان استان یزد در سال ۱۳۸۶ جان کلام را فرمودهاند و شرح حالی ارائه کردهاند از عالَم قصه در روزگار گذشته ایران و مرد قصهگوی ایران: «نکته دوم در مورد آقای آذر یزدی است که الآن اطلاع دادند ایشان در این جلسه نشستهاند و ظاهراً بیمار هم بودند و با حال بیماری زحمت کشیدهاند و آمدهاند.
من چندی پیش در یک برنامه تلویزیونی دیدم که از ایشان تجلیل کرده بودند. من با اینکه وقتم هم کم است از وقتی تلویزیون را روشن کردم و دیدم که از ایشان دارد تجلیل میشود، پای آن برنامه نشستم، صحبتهای خود ایشان را هم گوش کردم. ایشان در آنجا میگفتند که در طول آن سالهای پیش از انقلاب هیچکس کمترین تشکری، تقدیری از این مرد زحمتکش و خدوم نکرده. آن برنامه را که من دیدم نکتهای در ذهنم بود و دلم خواست که آن را یک وقتی به ایشان بگویم. فکر میکردم دیگر امکان ندارد و عملی نیست؛ کجا حالا ما آقای آذر یزدی را زیارت کنیم! حالا تصادفاً امشب ایشان اینجا هستند.
آن نکته این است که من خودم را از جهت رسیدگی به فرزندانم، بخشی مدیون این مرد و کتاب این مرد میدانم. آن وقتی که کتاب ایشان در آمد ـ اول هم به نظرم دو جلد، سه جلد، تا آنوقتی که من اطلاع پیدا کردم، از این کتاب در آمده بود؛ «قصههای خوب برای بچههای خوب» ـ من رفتم تورق کردم. بچههای ما داشتند به دوران مُراهقی ـ یعنی نزدیکی به بلوغ ـ میرسیدند. دوره هم دوره طاغوت بود و همه عوامل درجهت گمراهسازی ذهن و دل جوان حرکت میکرد. من دلم میخواست چیزی باشد که جوانهای ما با او هدایت شوند و جاذبه هم داشته باشد.
خب، کتاب خوب که خیلی بود. بنده فهرست پیشنهادی کتاب مینوشتم و بین جوانهای دانشجو و دانشآموزهای سطوح بالای دبیرستانها پخش میشد، اما برای بچههای کوچک، دستمان خالی بود، تا اینکه کتاب ایشان را من پیدا کردم. نگاه کردم دیدم این از جهات متعددی، از دو سه جهت، همان چیزی است که من دنبالش میگردم. به نظرم دو جلد یا سه جلد آن وقت چاپ شده بود، خریدم. بعد هم دنبالش گشتم تا اینکه جلد پنجم به نظرم یا ششم ـ حالا درست نمیدانم، یادم نیست ـ در آمد؛ بهتدریج چاپ شد و من رفتم تهیه کردم و برای فرزندانم خریدم. نه فقط فرزندان، بلکه در سطح شعاع ارتباطات فامیلی و دوستانه، هرجا دستم رسید و فرزندی داشتند که مناسب بود با این قضیه، این کتاب ایشان را معرفی کردم. خواستم این حقشناسی را من به نوبه خود کرده باشم.
ایشان یک خلاء را در یک برهه از زمان برای زنجیره طولانی فرهنگی این کشور پر کردند. این کار باارزش است. خداوند از شما ـ آقای مهدی آذر یزدی! ـ این خدمت را قبول کند و مأجور باشید. این ستایشهای زبانی و اینها، اجر کارهایی که با اخلاص انجام گرفته باشد، نمیشود؛ اجر کار مخلصانه را خدا باید بدهد و خدا هم خواهد داد.»
مهدی آذریزدی در ۱۸ تیر ۱۳۸۸ از دنیای ما خداحافظی کرد و بعد از گذشت حدود ۱۲ سال، مزارش در چنین ویرانهای قرار دارد.
این است مزار پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران در گوشهای از یک قبرستان محلی در محله خرمشاد یزد
منبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا رهبر انقلاب نوستالژی قصه های خوب برای بچه های خوب یونسکو مقام معظم رهبری مشرق قصه های خوب برای بچه های خوب مهدی آذر یزدی آقا مهدی قصه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۳۴۳۶۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عرضه روایتی از هشت سال دفاع مقدس در قالب رمان
نیما اکبرخانی نویسنده در گفتگو با خبرنگار مهر از انتشار رمان جدید خود با عنوان «خاکسپاری دوم بانوی مرگ» توسط انتشارات انقلاب اسلامی و عرضه آن در سی و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران خبر داد.
وی با اشاره به اینکه این کتاب یک رمان برای تمام سنین است» افزود: این کتاب اولین رمان انتشارات انقلاب اسلامی است و هر مخاطبی حتی بزرگسال هم می تواند آن را مطالعه کند. کتاب روایتی از وقایع هشت سال دفاع مقدس تا به امروز است و پر از واقعیت های تاریخی است.
اکبرخانی درباره نحوه نگارش این کتاب گفت: دغدغه اولم برای نگارش این کتاب سرگرمی بوده است به گونه ای که مخاطب چند دهه دیگر بگوید با این نویسنده وارد عرصه کتابخوانی شدم همچنین به دنبال بیان وقایع تاریخی در قالب رمان بودم.
نویسنده رمان «عزرائیل، کهنه سرباز» افزود: تلاش کردم کتاب به شکلی باشد که مخاطب بعد از مطالعه آن حس کند کتاب تاریخی خوانده است. این کتاب وقایع سال ۶۰ در غرب سوسنگرد تا ۲۳ می ۲۰۲۳ را روایت می کند.
وی با اشاره به اینکه بخشی از کتاب ها تخیل هستند در پایان گفت: رمان و داستان در میان کتاب ها مستقل هستند و امیدوارم این کتاب نیز مانند کتاب های قبل مورد استقبال مخاطبان قرار گیرد.
کتاب «خاکسپاری دوم بانوی مرگ» نوشته نیما اکبرخانی با ۲۸۰ صفحه توسط انتشارات انقلاب اسلامی در سی و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران عرضه می شود.
کد خبر 6099464 فاطمه میرزا جعفری